لزوم توجه بیشتر به رویکرد شبکه‌سازی در حل مسئله


1401/1/29



وقتی از بسیاری از مدیران می‌پرسیم چرا احداث کار پروژه‌های عمرانی یا روند پیشرفت طرح‌های بر زمین مانده به کندی پیش می‌رود، معمولا عدم تأمین یا تخصیص بودجه و اعتبار لازم را کلیدی‌ترین مانع خود در تحقق اهداف مدیریتی می‌دانند. این در حالی است که همان زمان و در شرایط مشابه، بسیاری از مدیران در شهرها و روستاهای دیگر مشغول خدمتند که اتفاقا آنها هم از نبود بودجه کافی گله‌مندند، اما بسیاری از روندها و اتفاقات سازنده در حوزه تحت مدیریت آنان با سرعت و کیفیتی به مراتب بهتر در حال پیشرفت است. اگر از مدیر اولی بپرسید، همکارش چه کرده که در شرایط مشابه مدیریت نتیجه بهتری می‌گیرد، معمولا علت را به روابط رانتی و حزبی و سیاسی منتسب می‌کنند و پارتی بازی با فلان وزیر یا نماینده مجلس و ... را عامل مؤثر در پیشرفت روندهای تحت مدیریت او عنوان می‌کنند. این گونه مدیران حتی گاهی عملکرد ضعیف خود را با پاکدستی و سالم کار کردن توجیه می‌کنند، در حالیکه از یک اصل مهم پیش از رسیدن به صندلی مدیریت غافل بوده‌اند و آن اهمیت «شبکه‌سازی» است.

شبکه‌سازی یک رویکرد صحیح برای حل مسائل است. شبکه‌سازی کار خلاف و اشتباهی نیست، سؤ استفاده از موقعیت شغلی و حق‌کشی هم نیست. شبکه‌سازی هنر برقراری روابط و حفظ و پرورش آن است؛ هنری که هر کسی می‌تواند فارغ از موقعیت شغلی، تحصیلات و سن و سال داشته باشد اما همه افراد، توان استفاده به‌جا و مناسب از شبکه و روابط خود را ندارند. 

مدیران مدبر، آنهایی هستند که می‌توانند با استفاده از روابط قدرتمند خود گاهی معجزه کنند و غیرممکن‌ترین کارها را با یک تماس تلفنی ممکن کنند، آن هم بدون دور زدن قانون، بدون دادن رشوه و زیرمیزی یا هر نوع امتیازی به طرف مقابل که از نظر قانون یا عرف خلاف تلقی شود. وگرنه اداره یک سازمان، شهر یا کشور با حساب بانکی پر از پول، کار دشواری نیست!

شبکه‌سازی، رویکردی است که می‌تواند زمینه‌ساز رشد و موفقیت مدیران شود و انرژی و هزینه و زمان مورد نیاز آنان را برای رسیدن به اهداف تعیین شده در بازه زمانی کوتاه‌مدت یا میان‌مدت تا حد زیادی کاهش دهد.

برخی مدیران مفهوم شبکه‌سازی را مترادف با ملاقات با افراد گوناگون، تشکیل جلسات پشت سر هم و برقراری ارتباط رسمی اداری با اشخاص جدید برای تعریف همکاری‌های تازه در نظر می‌گیرند و غرق مذاکره‌های بی‌پایان می‌شوند. این در حالی است که شکل‌دادن یک رابطه تجاری و اداری برای پیشبرد یک همکاری محدود در چارچوب تأمین منافع دو طرف، ممکن است با پایان آن همکاری خاتمه یابد، اما در ارتباط ماندن با همکاران، گروه‌های مردمی و افراد کلیدی در موقعیت‌های شغلی مختلف و هنر به کارگیری توان و امکانات آنان در بزنگاه‌های حساس مدیریتی است که اهمیت شبکه‌سازی برای حل چالش‌های کلان کشور را آشکار می‌سازد.

با توجه به ظرفیت‌های عظیم نهفته در گروه‌ها و مجموعه‌های مردمی، مدیرانی که توانمندی برقراری ارتباط انسانی سالم، فعال و هدفمند را با فعالان و افراد اثرگذار حوزه‌های مختلف داشته باشند و از آن برای بهبود شبکه روابط خود بهره بگیرند، به وقت مواجهه با مسائل مختلف، راهکارهایی ریشه‌دار در منابع وسیع و در عین حال کم‌هزینه را می‌توانند به مجموعه تحت امر خود ارائه کنند. چنین ارتباط‌های کارایی است که تحقق اهداف یک مدیر را ممکن می‌کند و اوست که می‌تواند پیچیده‌ترین مشکلات را با کمترین هزینه و گاهی با یک تماس تلفنی حل کند.

برای شبکه‌سازی باید مهارت‌های ارتباطی قوی داشته باشید و بتوانید به راحتی با دیگران ارتباط برقرار کنید. در عین حال لازم است که موقعیت‌شناس و مذاکره‌کننده خوبی باشید. برای هر کاری در موقعیت مناسب و با استفاده از شیوه سخن‌گفتن مطلوب و انتخاب به‌جای کلمات با مخاطبان خود ارتباط برقرار کنید. لازم است که بتوانید برخورد مثبت با دیگران داشته باشید تا بتوانید در ذهن آنها تصویر خوبی از شخصیت خود به جا بگذارید. در نهایت اینکه باید هنر در تماس بودن با افرادی که با آنها ارتباط ایجاد کرده‌اید را حفظ کنید تا بتوانید شبکه خود را به بهترین شکل بسازید و بر ارتفاع و ابعادش بیافزایید. در تماس بودن به معنی دادن پاداش‌ها و هدیه‌های رنگارنگ به افراد کلیدی شبکه شما نیست. این کار گاهی حتی می‌تواند به از دست رفتن چنین روابطی منجر شود. از سویی رهاکردن این ارتباط‌ها منجر به از هم پاشیدن شبکه می‌شود.

فراموش نکنید که توجه به رویکرد شبکه‌سازی لزوما همه مشکلات مدیریتی را حل نمی‌کند اما مدیرانی که وقت و انرژی بالایی را صرف توسعه شبکه ارتباطات خود می‌کنند، در اغلب موارد نسبت به دیگر مدیرانی که تصور می‌کنند با توان و کوشش خودشان از پس حل مشکلات برمی‌آیند، نتایج بهتری می‌گیرند.